برنامه ریزی زندگی
وقتی کسی یک قطعه زمین خریداری می کند، اولین کاری که می کند این است که آن زمین را به نام خودش ثبت می کند و بعد دورش حصاری می کشد و یا خانه ای می سازد و یا زراعتی کشت می کند. از این طریق به دیگران می فهماندکه این زممین مال من است، در اختیار من است، قرق گاه من است، کسی حق تصرف در آن را ندارد.
حالا اگر کسی فقط به ثبت زمین به نام خودش اکتفا کرد نه حصاری دورش کشید و نه خانه ای ساخت و نه زراعتی، ممکن است کسی از راه رسد و آن زمین را تصرف کند و از آن استفاده کند.
وقتی که می خواهید لیاس بدوزید، شلواری یا پیراهنی، می روید بازار پارچه ای مناسب می خرید، هیچ وقت خودتان قیچی بر نمیدارید پارچه را ببرید و پیراهن و یا شلوار بدوزید، پارچه را می برید پیش خیاط و از او می خواهید که برایتان این کار را انجام بدهد، خیاط ماهر هم چه کار می کند؟ بر اساس الگوی مناسب پارچه را قیچی می کند حالا این جا نه کم می آورد و نه زیاد, مناسب با نیاز پارچه را می برد و لباس مناسب برایتان می دوزد. اما اگر خودتان قیچی بر میداشتید، پارچه را ضایع می کردید و کم یا زیاد می آوردید و یا آنچه که می خواستید نمی شد، پارچه را از بین می بردید.
زندگی مثل دوختن لباس است، وقتی تشکیل زندگی می دهیم نیاز به یک الگوی مناسب برای زندگی داریم، اگر فله ای و بدون الگو زندگی کنیم در زندگی افراط و تفریط زیادی خواهیم داشت. کم و کاستی های زندگی زیاد خواهد بود. ناهنجاری های زفتاری زیاد خواهد بود. در ارتباطات اجتماعی کم می آوریم. در ارتباط با همسر، در ارتباط با فرزندان کم می آوریم تا غلط می رویم. در ارتباط با بزرگترها در اقتصاد در اجتماع در سیاست مسیر غلط خواهیم رفت.
اگر بدون الگو باشیم آسیب های زیادی در زندگی خواهیم داشت حتما نیاز به یک الگوی مناسب برای زندگی داریم برای رسیدن به سعادت و خوشبختی به یک الگوی مناسب نیاز مندیم .
خداوند متعال در قرآن هم به این نکته مهم اشاره کرده است؛ شما که میخواهید به سعادت برسید کلید سعادت هم درست زندگی کردن در دنیاست به الگوی مناسب رجوع کنید :
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجو الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا» احزاب 21
اگر می خواهید به سعادت برسید حتما باید به رسول الله اقتدا کنید و او را الگو قرار دهید.
تا فردای قیامت انگشت حسرت بدندان نگزید و فریاد بلند نکنید:
((یا لیتنی مع الرسول سبیلا))
قطع این
مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
بعضی ازخوراکیها یک پوسته دارند و یک مغز مثل بادام، فندق، گردوف پسته، تخمه. ارزش و اعتبار اینها به مغزشان است نه پوسته، پوسته دورانداختنی است، مغز است که ارزش اینها را بالا برده است. اما گاهی همین گردو را می شکنی می بینی مغزی ندارد توخالی است پوک یا کرم زده است یا تلخ است، اینجا دیگر این گردو ارزشی ندارد و دورا نداختنی است.
انسان هم همینطور، مثل بادام، پسته و گردو مغزی دارد به نام قلب و ارزش او به همان قلب است.
امام علی علیه السلام: «قیمة کل امرء ما یحسنه» ارزش هر کس به اندازه همان چیزی است که دل می بندد و عشق می ورزد.
معیار ارزش آدمها به دلشان است به اینکه به چه چیزی عشق می ورزند، به چه چیزی دلبسته اند. اگر به خانه به ملک و مقام دل بسته است ارزش انسان می شود همان. اگر به خدا دل بسته است ارزش انسان می شود همان.
فردای قیامت هم روزی است که هیچ یک از اینها بدرد آدم نمی خورد مگر قلبی که سالم باشد. «یوم لا ینفع مال و لابنون الا من أتی بقلب سلیم» فردای قیامت قلب سالم نجات دهنده است، دست آدم را می گیرد. قلبی که خالی از کینه و فساد و خشم و شهوت باشد کرم زده نباشد، تلخ نباشد. قلب کرم زده و مریض بدرد نمی خورد، دور انداختنی است آنچه که ما را به سعادت می رساند. دل سالم است.
زمانی می توانیم به سعادت برسیم که دل از صفات بد و شیطانی خالی کنیم. به موسی علی نبینا و آله و علیه السلام خطاب شد یا موسی: «دع نفسک و تعال» ای موسی خودیت را بگذار، هوای نفست را رها کن سپس نزد ما بیا.
راهکارهای تثبیت آموزههای دینی در فرزندان :
1. ولایت پذیری والدین؛
2. ساماندهی ارتباطات خانوداگی؛
امام علی علیه السلام: با خانواده های خوب و شریف با سابقه درخشان ارتباط داشته باشید؛
3. تمرین و تکرار؛
4. مواظبت بر ورودی های گوشو چشم کودک؛
5. فعالیت های منظم و مناسب دینی در منزل، قرائت قرآن، نماز؛
6. الگودهی مناسب (خوب بودن پدر و مادر و دیگران)
7. تشویق و تحسین مناسب؛
8. محبت و مهربانی،
9. وحدت رویه در رفتارهای تربیتی با فرزندان (اولیاء و مدرسه)؛
10. توجه به تفاوت های فردی فرزندان؛
11. تقویت حس مسئولیت پذیری کودکان؛
12. انجام کار خلاف میل تا لذت های زودگذر را رها کند؛
13. تعریف واقعی و توصیفی از فعالیت کودک نه شخصیت خود؛
1. اول اینکه خودتان هم کتاب بخوانید، لحظاتی که کودک در منزل است شما هم کتاب بخوانید، مطالعه در خانه نشانه موفقیت بچه ها در مدرسه است. برای اینکه بچه ها در خانه مطالعه کنند باید الگوی رفتاری مناسب که در خانه بطور مرتب مالعه میکند داشته باشند.
2. انتقال مطالعات انجام شده به بقیه: یک مطلبی که خوانده اید مثلا خوانده اید که فلان چیز برای انسان خوب است، مثلا خوردن پیاز و سماغ برای چربی خون و کبد خوب است در منزل مطرح کنید از فرزندان هم بخواهیم آنچه مطالعه کرده اند به شما انتقال دهند.
3. گاهی با صدای بلند برای بچه هایی که اول ابتدایی هستند کتاب بخوانید، خیلی کوتاه و جذاب با یک حالت و لحن مناسب، برای شخصیت های آن لحن خاص در آورید و اگر هیجان دارد با حالت هیجان بخوانید.
4. مطالعه را خانوادگی انجام دهید، مثلا روزنامه میخوانید گاهی مطالب ویژه کودکان دارد آن را با کودکان بخوانید.
5. با هم در مورد مطالب مورد علاقه خود صحبت کنید؛ مثلا چه خبر جالبی خوانده ایی برای شما جالب بود برای کودک صحبت کنید و از او هم بخواهید یک مطلب مورد علاقه را برای شما بازگو کند.
6. گاهی داستانی و یا قصه ای که میخوانید و دارای صحنه جذاب است آن را در منزل در حد توان اجرا کنید، مثلا صحنه ی ساده که یک آغازی دارد و پایانی، نقش افراد را مشخص کنید، اجازه دهید بچه ها نقش خود را خودشان انتخاب کنند.
7. کتابهایی که علاقه دارید به کودکان توصیه کنید که آنها هم مطالعه کنند؛
8. برای مطالعه کتاب دلیل بیاورید که کودک را تحریک کند، خواندن کتاب به ما کمک می کند که درست و نادرست را بفهمیم؛
9. مطالب خواندنی را در دسترس قرار دهید؛
10. هرجا می روید یک کتاب خواندنی با خود ببرید؛
11. به عنوان تشویق به کودکان کتاب بدهید؛
12. گاهی باهم به کتاب خانه بروید برای مطالعه؛
13. گاهی کارتون و فیلم های تولید می شود بر اساس کتابها، آن کتابها را پیدا کنید؛
14. برای تابستان یک برنامه مطاله ای آزاد تنظیم کنید؛
15. زمانی کودک آمادگی دارد، او را تشویق به مطالعه کنید؛
16. بچه ها را تشویق کنید پاسخ سئوالات خود را از کتاب بگیرند؛
17. محیط مناسبی برای خواندن فراهم کنید؛
18. تلویزیون به طور مداوم روشن نباشد؛
19. با معلم مدرسه همکاری کنید؛
20. خصوصیات کودک را آنچنان که هست بشناسید؛
21. درس خواندن را برایش معنادار کنید؛
22. برای انجام تکالیف محیط مناسبی برایش فراهم کنید؛
بعضی از افراد در انجام كارها امروز وفردا میكنند وآن را انجام نمی دهند علت اصلی آن تنبلی وبیحالی است مثلا دانش آموز در درس خواندن تنبلی میكند ودر س نمی خواند .
علائم :
1. ناتمام گذاشتن کارها و ناقص انجام دادن کارها؛
2. انجام ندادن وظایف؛
3. بی دقتی در انجام کار،
4. کندی در حرکات بدی؛
5. بهانه آوردن برای انجام ندادن کارها؛
6. عدم تمرکز در کارها.
برای درمان تنبلی افراد، ابتدا باید علت و ریشه تنبلی را شناخت وسپس به درمان آن پرداخت .
یکی از ویژگی های رفتاری در نوجوانان پرخاشگری است که تحت تأثیر عوامل محیطی مانند خانواده مدرسه و محله پیدا می شود. رفتار پرخاشگرانه در دوره نوجوانی بیشتر دیده می شود.
علل پرخاشگری:
1. مقابله با تهدیدهای جسمانی و روان خشونت ببیند پرخاشگر می شود؛
2. نیاز به قدرت طلبی و نمایش قدرت چون در دوره کسب استقلال هستند.
3. گسستگی روابط سالم نوجوان با خانواده، عدم وجود روابط عاطفی بین نوجوان و خانواده، مثل ترد شدن، سهل انگاری، تهدید و تحکم، تنبیه، توهین و تحقیر؛
4. وضع مقررات نامناسب و اصرار والدین بر رعایت آن و در مقابل شانه خالی کردن نوجوانان(روشهای انضباطی نادرست)
5. عدم پذیرش نوجوان با وضعیت موجود در خانه و مدرسه؛
6. محدود کردن نوجوان؛
7. عدم توجه به نیازهای او؛
8. کم حوصلگی؛
9. ضعف و ناتوانی مزاج؛
10. عدم اعتماد به نفس؛
11. حساسیت های افراطی؛
12. منفی بافی و سوءظن.
راههای درمان :
1- صبر و حوصله در مقابل پرخاشگری نوجوان؛
2- اصلاح رابطه خود با نوجوان؛
3- پذیرش نوجوان انچنان که هست نه آنچنان کهه شما میخواهید؛
4- یادآوری نکات مثبت او؛
5- کنترل و نظارت به موقع و مناسب؛
6- انجام فعالیت های مشترک خانوادگی؛
7- فعالیت های تفریحی و ورزشی برای نوجوان؛
8- رابطه محبت آمیز با فرزندان داشتن؛
9- کاهش انتظارات و توقعات؛
10- انتظار نقش واقعی از نوجوان نه فراتر از نقشش؛
11- بیان خوب و صحبت خوب با نوجوانان؛
12- توانایی حل مسئله را به جوان یاد بدهید؛
13- توان کنترل اضطراب و پرخاشگری را به او یاد دهید؛
14- صمیمیت در خانواده؛
15- صحبت کردن در مورد مشکل.
1. پیشگیری و درمان؛ عن أمیر المؤمنین (ع): إذَا رَغِبتَ فی المکارم، فَاجتَنِبِ المَحَارم: (غرر/ح4069) اگر به بزرگواری تمایل داری، از امور حرام دوری کن؛
2. پرهیز از مال حرام؛ امام صادق (ع) قرمودند: «ترك یك لقمه حرام نزد خدا، محبوب تر است از هزار ركعت نماز مستحبی.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج90، ص373)
3. توبه و پشیمانی؛ پیامبر اکرم ص: اِنَّ لِلقُلوبِ صَدْأٌ کَمَصْدَأ النُّحُاسِ فاجْلُوها بالِأِستغفار.
4. سالم سازی محیط جامعه؛ امام علی ع :إذا خبث الزمان كسدت الفضائل و ضرت و نفقت الرذائل
هنگامی كه زمان خبیث شد فضائل كساد میشود و كمیاب میگردد و اگر فضیلتی موجود باشد در فضای مسموم ضد ارزش محسوب میشود و ضرر میزند. در چنین جامعهایی رذیلت و ناپاكی توزیع میشود و دروغ و تهمت و رشوه ارزش محسوب میگردد البته اگر فردی اهل عبرت باشد از همین زمانه فاسد عبرت میگردد و موعظههای زمانش را درك میكند.
5.
مبارزه با
انحرافات، پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ فی اُمَّتی
فَلیُظهِرِ العالِمُ عِلمَهُ ، فَمَن لَم یَفعَل فَعَلَیهِ لَعنَةُ اللَّهِ؛
هرگاه بدعتها در میان امتم پدیدار شوند، بر عالم است كه علم خود را
آشكار سازد. هر كس چنین نكند، لعنت خدا بر او باد. (كافى، ج1، ص54)
پندنامه عطار
شخص اگر گذر زمان
و فرصتهای پیشآمده را درك نكند، حركت زمان را به فراموشی میسپارد
زمان گوهر
كمیابی است كه اگر از دست رود، به هیچ روی جبرانپذیر نخواهد بود. مولا علی در همین
زمینه میفرمایند: «اَلْفُرْصَهْ تَمَرُّ مَرَّ السَّحابِ؛[1] فرصت و زمان، چون ابر
با شتاب میگذرد.» نكتهای كه باید بدان توجه داشت این است كه شخص اگر گذر زمان و
فرصتهای پیشآمده را درك نكند، حركت زمان را به فراموشی میسپارد و به واقع،بدون
استفاده بهینه از آن، خود را فریفته است.
سعدیا عمر عزیزست به غفلت مگذار
وقت فرصت نشود فوت مگر نادان را
------------------------------
صاحبا عمر عزیزست غنیمت دانش
گوی خیری که توانی ببر از میدانش
سعدی
------------------------------
درمان
قدرشناسی از وقت و فرصت به
دست آمده:برای درمان وقت ناشناسی و پیبردن به ارزش گوهر زمان، توجه به برخی نكات
راهگشا است.
1. تباهسازی عمر كه پس از گذر آن، نمیتوان آن را جبران كرد. در
این باره بیانی از كاملترین انسان روزگاران، پیامبر بزرگوار اسلام نقل شده كه
فرموده است: «یا أَباذَرُ اِیّاكَ وَ التَّسْویفَ بِأَمْلِكَ...؛[2] ای ابوذر!تو را
از اهمالكاری و امروز و فردا كردن، با اتكا به آرزوهایت (امیدهای واهی) برحذر
میدارم.»
2. امروز از آن توست. پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) در ادامه
توصیه خود به ابوذر درباره ضرورت نكته اول فرمودهاند: «فَإِنَّكَ بِیَوْمِكَ وَ
لَسْتَ بِما بَعْدَهُ؛[3] چرا كه تو به امروزت تعلّق داری، نه به آن چه بعد از آن
فرامیرسد.» اگر بهنگام،ارزش زمان را بدانی، قدر فردا را هم خواهی دانست و حق آن را
ادا خواهی كرد: «فَاِنْ یَكُنْ غَدٌ لَكَ فَكُنْ فی الْغَدِ كَما كُنْتَ
فِیالْیَوْمِ؛[4] پس اگر برای تو فردایی باشد،فردا نیز چون امروز قدرشناس خواهی
بود.»
3. در بهره گیری از فرصتهای امروز، پشیمانی نیست. حدیث نبوی یاد شده، با
اشاره به همین نكته این گونه ادامه مییابد: «وَإِنْ لَمْیَكُنْ غُدٌ لَكَ لَمْ
تَنْدَمْ عَلی ما فَرَّطْتَ فِی الْیَوْمِ...؛[5]اگر فرصت را غنیمت شمردی و فردایی
برای تو نبود، بر آن چه كه امروز از دست خواهی داد، هرگز پشیمان
نخواهیشد».
پی نوشت :
[1].علامه
مجلسی،بحار الانوار، ج77، ص337، باب81، ح23.
[2].علامه مجلسی، بحارالانوار، ج
77، ص 77، ح 3، باب 4.
[3]. همان.
[4]. همان.
[5]. همان.
سؤال: چه کار کنیم
خیالاتمان ذهن ما را مشغول نکند و وسوسه ها دست از سر ما بردارد؟
اشکال کار آن
است که ما برای دفع خیالات برنامه ریزی نمی کنیم. اگر با برنامه ریزی سبب شده ،
آرام ارام خود را مشغول تفکر و تذکر نماییم ، به جای خیالات و وسوسه ها ، نور معارف
بر قلب ما تجلی می کند . آیت الله حسن زاده (حفظه الله ) می فرمودند : « در دوران
جوانی حساب کردم اگر ذهن خودم را مشغول نکنم ذهنم مرا مشغول می کند » واقعاً همین
طور است که اگر به ذهن برنامه ندهید ، آن با خیالات بی پایه به شما برنامه می دهد .
ما مامور به تدبر در قرآن هستیم و به کمک نهج البلاغه و روایات می توانیم ذهن و
اندیشه را به پرواز درآوریم . ذهن شما از همان صبح که بلند می شوید شما را مشغول می
کند که چه کسی بد است، چه کسی خوب است، چی بخور ، کجا برو، ولی اگر به آن برنامه
بدهید آن هم یک برنامه الهی ، آن راه کمالاتی که خودتان می خواهید می کشانید . وقتی
متوجه شدید باید معارف خود را قلبی بکنید با همین رویکرد ، ذهن را جهت می دهید. اگر
نماز می خوانید با هدف نظر به حق ، قلب را در صحنه می آوردید ، اگر کار و فعالیت
مادی دارید ، با هدف خدمت به خلق خدا، قلب را در صحنه نگه می دارید.
در ملاقات
شبلی با امام سجاد « علیه السلام»داریم که حضرت در برگشت از حج از او پرسیدند: آیا
هنگامی که احرام به تن کردی جامه ی گناه فروگذاردی تا جامه ی طاعت بپوشی؟ و آنگاه
که به میقات وارد شدی ، قصدت ملاقات خدا بود ؟ آنگاه که طواف کردی ، قصدت آن بود که
به خدا پناه بری؟ گفت: نه.
فرمودند : پس حج نگذارده ای.
امام سجاد « علیه
السلام»به شبلی می خواهند بگویند باید اعمال عبادی، قلبی شود تا به واقع آن اعمال
انجام شده باشد. وقتی ده سال، بیست سال، همچنان قلب متوجه حقایق شد، آرام آرام چشمش
باز می شود و با آنها مانوس می گردد و به مقام فرقان[قدرت تشخیص حق از باطل] و
بصیرت می رسد و دیگر آن چنان جذب آن عوالم می شود که خیالات واهی جذبه ندارند که
انسان را به خودشان مشغول کنند. [1]
پی نوشت :
1. جایگاه جن،
شیطان و جادگر، اصغر طاهر زاده، ص51
بنّایی را در نظر
بگیرید که همه سفارشات خرد و کلان مربوط به بنّایی مانند شناژبندی، آجرچینی،
سقفزنی، نصب در و پنجره، گچ و خاک، موزاییککاری، کاشیکاری، گچکاری و... را قبول
میکند. به دلیل پایین بودن کیفیت، کمّیت و بازدهی در زبان عرفی به او و امثال او
«همه کاره هیچ کاره» گویند. البته همین فرد اگر کارها و خرده کارهایی که نیاز به
تخصص ندارد را بپذیرد و آنهایی که نیاز به تخصص دارد را ارجاع دهد، کمک خوبی برای
رشد کارهای مهمتر متخصصان و مردم است. مشکل کار وقتی است که از نظر تخصص پا درکفش
بزرگتر از خودش کند. بیتردید فردی که در یکی از این رشتهها تخصص دارد از نظر
زیباشناختی و ظرافت، محکم کاری، سرعت، پیشبینی انجام کار، آسیبشناسی، تخمین مصالح
مورد نیاز، صرفهجویی و عدم استهلاک مصالح و... موفقتر از همه فن حریف است؛
مبلّغ متخصص،تمام همّ و غمّش در یک رشته تبلیغی مثل خطابه، قصه گویی، قصه
نویسی و... میباشد. گرایش خود را با توجه به تجارب قبلی، استعداد، علاقه، ذوق و
عشقش انتخاب میکند و به دلیل آشنایی خوبش در شناخت عناصر «زمان»، «مکان»، «روش»،
«زبان»، «نیاز»، «آسیب» و «پیامد»است که باید گفت:اوّلاً تبلیغ هم «علم» است و هم
«هنر»؛ و دیگر اینکه از جهات زیر این کار هنرمندانه وعالمانه پرفایده به شمار
میآید؛ از منظر روانشناسی، هرچه عادت قویتر میشود آگاهی و توجه كمتر میشود و
فرد به طور خودكار عملی را انجام میدهد؛اما در «اسلام» برای جلوگیری از آن كه
عبادتها، عادات بیروح، غیر ارادی و غیر هدفی شود به استمرار «نیّت و توجه» در
کارهای خوب تأکید شده است. نیّت، باطن و روح اعمال ما است و براساس بینش توحیدی در
عادات مثبت، همیشه نوعی تفکر و تأمل وجود دارد و همین جریان الهی در کالبد اعمال
سبب میشود که این عادات «لذت کِش» شوند نه «لذت کُش».
به این مولفهها عناصر
تبلیغ گفته میشود. که عبارتند از؛
1. مخاطبشناسی؛ (شناخت ویژگیهای گیرنده یا
شنونده)
2. نیازشناسی؛ (شناخت نیازها، رغبتها و علایق مخاطب)
3. روششناسی؛
(شناخت فضای روحی و روانی مخاطب و محیط او)
4. زبانشناسی و واژه گزینی؛ (زبان
آگاهی و هشیاری بر ادبیات و گفتمان روز)
5. زمانشناسی؛ (زبان آگاهی و توجه به
ضرورتها و مقتضیات زمان)
6. مکان شناسی؛ (مکان آگاهی و توجه به ضرورتها و
مقتضیات مکان)
7. پیامدشناسی؛ (ارزشیابی، بازخوردگیری و ارزیابی اثر بخشی و
کارآمد بودن فرآیند تبلیغ) [1]
پی نوشت :
1. روان شناسی
و مهارتهای رفتاری در تبلیغ غیر مستقیم، محمد حسین قدیری، ص25
چرا به امام حسین علیه السلام ثار الله میگویند و چه كسی این لقب را به ایشان داده است؟
پاسخ: «ثار» در لغت هم به معنی خون آمده است، و هم به معنی طلب و انتقام گرفتن از
خون كسی كه به دست دیگران كشته شده است.(1)
ثار الله از دو واژه ی «ثار» و «الله» تشكیل یافته و یكی از القاب امام حسین علیه السلام میباشد كه در زیارت عاشورا آن حضرت را با این لقب مورد خطاب قرار می دهیم؛
ثارالله: یعنی كسی كه طالب خون او خداست و انتقام از قاتلین او را خداوند خواهد
گرفت.(2)
ثارالله به كسی كه خود و خویشانش در راه خدا كشته شوند نیز گفته می شود.
احتمال دارد معنای ثارالله چنین باشد، خونی كه صاحب آن خداوند است و ولی دم او
خداوند است. چون خون حسین در راه خدا و برای حفظ قرآن و تمامیت اسلام ریخته شده
این خون و این شهیدان خدائی هستند. بنابراین انتقام آن نیز باید از طرف خداوند
باشد، یا اینكه چون امام حسین علیه السلام حجت خداوند بر زمین و ولی مطلق حق بود و مردم او را
كشتند و زمین را از حجت حق خالی كردند بنابراین خداوند انتقام حجتش را از قاتلین
او خواهد گرفت.
امّا درباره اینكه این لقب را چه كسی به امام حسین علیه السلام داده است باید عرض شود كه چون سند زیارت عاشورا قدسی است، یعنی زیارت عاشورا
كه زیارت امام حسین علیه
السلام است از طرف خداوند به ائمه رسیده است و آنرا پیامبر اكرم از جبرئیل گرفته و
جبرئیل آن را از خداوند یاد گرفته است و از طریق معصومین به ما آموختهاند تا آن
حضرت را زیارت كنیم،(3) براین اساس این لقب به امام حسین علیه السلام داده شده است .
پاورقی:
1. عبدالسلام محمد هارون، مقابیس اللغه، ج1.
2. ابن المنظور، لسان العرب، ج4، واژه ثار.
3. ر.ك: قمی، عباس، مفاتیح الجنان، و سید بن طاووس، اقبال، قم، مركز نشر تبلیغات
اسلامی، 1416، ج3، ص 55. و دریایی، محمدرسول، حماسه سیاسی تاریخی زیارت عاشورا،
تهران، انتشارات جعفری، 1371، ص12 ـ 13.
اصل مسألهی
ازدواج، عبارتست از تفاهم و اُنس و اتّحادِ دو موجود در زندگی با یکدیگر که این
البتّه در اصل یک امر طبیعی است. لکن اسلام با پیرایهها و تشریفات و آئین هایی که
قرار داده و با احکامی که گذاشته برای ازدواج، یک استمرار و برکتی به آن داده
است.
زن و شوهر باید یکدیگر را درک کنند و بفهمند. این یک تعبیر اروپایی است ولی
تعبیر خوبی است ... یعنی هر کسی درد و خواسته های طرف مقابل را بفهمد و با او راه
بیاید، به این میگویند درک کردن. یعنی به قول معروف در زندگی تفاهم و درک متقابل
باشد. اینها محبّت را زیاد میکند.[1]
پی نوشت :
1.مطلع
عشق(گزیدهای از رهنمودهای حضرت آیت الله العظمی خامنهای به زوجهای جوان)،
ص152.
ضمن تشکر از دست اندرکاران فیلم رستاخیز در این فیلم چند نکته قابل تامل وجود دارد لذا به نظراین حقیر اکران فیلم به صلاح نیست:
1- با توجه به اینکه حادثه عاشورا از نظر شیعیان یکی از مهمترین فرازهای تاریخ اسلام محسوب می شود، این فیلم به هیچ وجه نتوانسته حتی بخشی از این واقعه مهم را به نمایش بگذارد؛ بلکه فقط تکه برداری های ناشیانه ای از این حادثه بزرگ تاریخی دارد.
در رابطه با کنترل
نیروها و غرائز انسان می توان هشت مهار که هرکس به نحوی به آن ها معتقد است را نام
برد:
1. عقل: گفتهاند اگر عقل جامعه قوی شود، اگر عقل فرد آبیاری شده و شخص
بتواند حسن و قبح را از هم تمیز دهد، این عقل می تواند انسان را کنترل کند.
2.
علم: افلاطون در بیان خصوصیات مدینه فاضله اش می گوید اگر انسان عالم به صفات رذیله
و خوبیهای فضایل انسانی را فهمید، همان علم میتواند او را کنترل کند.
3. وجدان
اخلاقی:که قرآن شریف از آن به عنوان نفس لوامه یاد کرده و معمولاً علمای علم اخلاق
و همچنین روان شناسان برای آن ارزش زیادی قائلند. قرآن هم برای آن ارزش فراوانی
قائل بوده و می گوید اگر وجدان اخلاقی بیدار بوده و در انسان کشته نشود، می تواند
انسان را کنترل کند. این سه نیرو، نیروهای درونی بود و از اینجا نیروهای بیرونی
مطرح می شوند.
4. تربیت: اگر فردی تربیت صحیح انسانی داشته باشد، میتواند خود یا
جامعه را کنترل کند. یعنی آن تربیت صحیح ، فرد و جامعه را می تواند کنترل
کند.
5. قانون: که معمولاًدنیای دیروز و امروز بر اساس آن میچرخد و می گویند
قانون میتواند این انسان را کنترل کرده تا افعال زشت از او سر نزند وبالاخره قانون
میتواند مدینه فاضله تشکیل بدهد.
6. نظارت ملی: یعنی همان امر به معروف و نهی از
منکری است که در اسلام مطرح است و این چنین گفته اند که اگر مردم نظارت بر یکدیگر
داشته و گفتار و کردار یکدیگر را کنترل کنند، این نظارت ملی می تواند نیروی کنترل
کننده ای برای انسان باشد.
7و8. ایمان: که بر دو قسم است. یک «ایمان مربوط به
عقل» است، برهان و استدلال است که به این ایمان در فلسفه می گوئیم «علم». علم به
وجود خدا، به نبوت ، معاد و امامت، این علم از راه برهان پیدا می شود. مثلا برهان
صدیقین ملاصدرا ، وجود خدا را اثبات می کند. یا برهان نظم که آن از قرآن گرفته شده
و اثبات وجود خدا می کند یا حرکت جوهری او که معاد جسمانی را اثبات می کند. گفته
اند اگر ایمان علمی پیدا بشود، این نیرو می تواند نیروی کنترل کننده انسان باشد،
برای اینکه اگر انسان علم به مبدا و معاد حاصل کرد، آن علم به مبدا و معاد او را
گرفته و کنترل می کند.
قسم دوم که نیروی هشتم است، «ایمان عاطفی یا ایمان قلبی»
و نه عقلی است. که ایمان قلبی را از نظر فلسفه، «معرفت» می گویند و معنایش این است
که آن ایمانی که مربوط به عقل است، نمی تواند انسان را کنترل کند. آنکه می تواند،
ایمانی است که رسوخ در دل کرده و دل باور کرده باشد. گاهی عقل باور می کند که خدا
هست. این باور آیا می شود نیروی کنترل کننده باشد یا خیر؟ خیر، نمی تواند. گاهی عقل
باور دارد که معاد هست اما گاهی دل باور دارد. این باور غیر از باور عقل است که
قرآن شریف به این باور یقین می گوید.« اَللهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ ایماناً تُباشِرُ
بِهِ قَلْبی » نه « تباشر به عقلی».
گفته اند آنکه می تواند نیروی کنترل کننده
برای این حیوان دو پا بوده و او را آدم کند، فقط و فقط نیروی هشتم است یعنی ایمان
قلبی و ایمان عاطفی . این ایمان از راه برهان از راه عمل پیدا می شود، این ایمان
نیازمند ریاضت و ترک گناه است تا اجتناب از گناه ، درخت ایمان را در دل ریشه دار
کند. نماز شب، نماز اول وقت، مخصوصاً اهمیت دادن به مستحبات و در میان مستحبات
اهمیت دادن به خدمت به دیگران، از ریاضت های این ایمان است. این اعمال درخت ایمانی
که در دل روئیده شده است را آبیاری کرده و ریشه آن را در دل رسوخ داده و می
دواند.[1]
پی نوشت :
1.عوامل کنترل
غرایز در زندگی انسان،حسین مظاهری ناشر:مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر
شهدای غواص با دست های بسته آمدند تا...
آقامصادر ه به مطلوب نکن؟؟؟!!
میتینگ سیاسی نیست؟؟؟!!
اینکه می گی :
؛ «مرگ بر آمریکا»، «میجنگیم، میمیریم، سازش نمیپذیریم»، «هیهات مناالذله»،
«عزت قابلمذاکره نیست، حتی اگر دستهای ما بسته باشد»، «نه سازش، نه تسلیم، نبرد
با آمریکا»، «تا آخرایستادهایم»، «خون شهیدان ما قابل اکسید نیست»، «در منطق
شهادت، تحریم حرف مفت است»، «لب تشنه جان دهیم، سازش نمیکنیم»، «آبخوردن ما
وابسته به سلام بر حسین است، نه تحریمها» و...
آقاجان اینها مصادره به مطلوب است ؟؟!! میتینگ سیاسی اسست ؟؟؟!!
آخه چرا؟؟
چون :
1- در تشیع شهدای غواص ازدهان هیچ یک از شهدا شعار مرگ بر آمریکا بیرون نیامد ؟؟؟!! چون گفته
بودند دستهایمان را ببندید تا شعار ندیم!!!!!!!!!!!!!! خواسته شهدا بود!!!!!!!!!
شهدا شرمنده ایم
2- در وصیت نامه شهدا از شعارها ی فوق خبری نبود؟؟؟؟؟!!!!
شهدا شرمنده ایم
3- از
همه مهمتر اصلا رسالت شهدا مبارزه با آمریکا و هم پیمانان ظالمش نبود؟؟؟!!!
شهدا شرمنده ایم
4- آمریکا نه در کمک نظامی و نه در کمک اطلاعاتی ولو رفتن عملیات کربلای 4 و ....هیچ نقشی نداشت .
برخلاف ظاهر خشن و بلکه کریه شان، تازگی ها معلوم شده است که این صهیونیست ها موجودات نازی هستند زیرا:
1- آنها می توانند سلاح هسته ای بسازند و کسی هم نگران صلح جهانی و بحران منطقه ای نشود.
2- آنها اجازه و حق دارند هر کسی را که دل شان خواست دستگیر و زندانی وشکنجه کنند و از حقوق بشر هم چیزی کم نشود. چون با تمام خساستی که دارند، حقوق دلسوزان حقوق بشر را با سخاوت تمام و به موقع می پردازند.
3- آنها گاهی عصبانی می شوند، با آن که موجودات نازی هستند وقتی عصبانی می شوند مردم کشورهای دیگر و ازجمله دانشمندان را ترور می کنند . اما کسی به آنها خرده نمی گیرد چون خیلی دل نازک و زود رنج هستند.
4- آنها زمین و شهر و کشور دیگران را اشغال می کنند و در آنها خانه می سازند اما وقتی می خواهند درخانه هایی که خود ساخته اند آسوده باشند، صاحبان اصلی آن زمین ها و شهرهای اشغالی با بی رحمی تمام سرو صدا و تظاهرات می کنند و چرت این صهیونیست های ناز نازی را پاره می کنند.
5- بیشتر رسانه ها و فعالان سیاست و به ویژه جگرسوختگان حقوق بشر در جهان سوم، هرجا که باشند ، این را می دانند که صهیونیست ها چقدر ناز نازی اند بنابراین هرگز چیزی نمی گویند ونمی نویسند که دل آنها را بشکنند، چون از کسی که دلش شکسته نمی توان توقع داشت که حقوق بشر را به موقع بپردازد آن هم در آن سوی اقیانوس ها که خرج زیاد است و گذران زندگی به این سادگی ها نیست.
اسماعیل امینی وبلاگ ترنم (شعر و ادب زبان فارسی)
امام صادق(علیه
السلام) به ابن جندب مىفرمایند:
یا ابنَ جندب، حَقٌّ على كُلِّ مُسْلِم یَعْرِفُنا أنْ یَعرِضَ عَمَلَهُ فی كلِّ یوم و لَیْلَة على نَفْسِهِ فَیَكُونُ محاسِبَ نَفْسِهِ، فَاِنْ رَأى حَسَنةً إِسْتَزادَ مِنْها و إنْ رَأى سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخُزى یَومَ القیمةِ؛
اى پسر جندب، بر هر مسلمانى كه ما را مىشناسد، لازم است كه در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بكشد؛ اگر كار خوبى در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر كار زشتى یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایى نگرد
امام صادق(علیه السلام) در این روایت، بر این نكته تأكید دارند كه هر مسلمانى كه ما را مىشناسد و خود را به ما منتسب مىكند و مىخواهد برنامه زندگیش را از ما بگیرد، باید كارهاى خود را وارسى كند.
طبق این روایت،
انسان باید حسابرس اعمال خود باشد، اگر كار خوبى در اعمالش مشاهده كرد، توجه
داشته باشد كه لطفى از جانب خدا است، از او توفیق بخواهد كه آن كار را بیشتر
انجام دهد. در روایات دیگرى آمده است كه در چنین حالتى، ابتدا خدا را شكر گزارد،
سپس از او بخواهد كه توفیق عنایت كند تا فردا كارهاى بهتر و بیشترى انجام دهد.
اگر هم لغزشى در اعمال خود مشاهده كرد، تدارك كند و پیش از همه، توبه نماید. البته
گاهى توبه لوازمى دارد؛ مثلا، اگر عملى از او فوت شده، قضا نماید یا اگر حقى از
كسى ضایع ساخته، ادا كند و یا چنانچه كار زشت دیگرى انجام داده، آن را جبران
نماید تا كارهاى بد در روح او رسوخ نكند و در نهایت، در قیامت نیز رسوا نشود.
امام صادق(علیه
السلام) در كلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، این نكته را هم متذكر مىشوند كه:
لِئَلاّ یُخْزى یَوْمَ القیمةِ؛ تا در قیامت، رسوا نگردد. این هشدار ایجاب مىكند
تا ما كاملا مراقب باشیم و كارى نكنیم كه در قیامت رسوا شویم؛ چرا كه در آن روز،
دیگر راهى براى جبران وجود نخواهد داشت و به حسرت مبتلا خواهیم شد.
در همهی احوال و
اوضاع رعایت همدیگر را بکنید، به هم کمک کنید، عون و بازوی همدیگر باشید، بخصوص در
راه خدا و در راه انجام وظیفه. چه پسر در راه خداست، دختر به او کمک کند. چه دختر
در راه انجام وظیفه و در راه خداست، پسر به او کمک کند. هر کدام مجاهدت میکنند، آن
دیگری به او کمک کند.
اگر پسر در کارِ علم و در تلاش و مجاهدت در ارگانهای
جمهوری اسلامی است، آن خانم با او همکاری کند که بتواند کارش را راحت انجام بدهد.
مردها و پسرها به زن هایشان فرصت بدهند تا زن ها هم بتوانند در این میدان های
مسابقهی معنویت وارد شوند. اگر میخواهند تحصیلِ علم کنند، بتوانند. اگر هم
میخواهند در کارهای اجتماعی وارد شوند، بتوانند.
زن و شوهر کوشش کنند یکدیگر را
به راه خدا هدایت کنند. یکدیگر را در راه مستقیم نگه دارند و حفظ کنند. این «
تواصَوا بالحقِّ و تواصَوا بالصَّبرِ »[1]را که خاصیّت مسلمانی است و مهمترین
خصوصیت ایمان است، مدّنظر داشته باشند.
هر دو به یکدیگر نسبت به دیندار بودنشان
و رعایت تقوی کمک کنند. یعنی مرد کمک کند که زنش بتواند دیندار باشد و رعایت تقوی
را بکند. زن هم کمک کند که مرد بتواند دیندار باشد و بتواند پاکدامن بماند و بتواند
با تقوی حرکت کند.
منظور از کمک فقط شستن ظرف و ... نیست، البته اینها هم کمک
است ولی منظور بیشتر کمک روحی است. کمک معنوی و فکری است. در راه اسلام یکدیگر را
ثابت قدم بدارند، همدیگر را توصیه به تقوی و صبر و توصیه به دینداری، توصیه به
عفاف، توصیه به قناعت، توصیه به ساده زیستی و ... کنند. با هم همکاری کنند تا
بتوانند ان شاء الله به بهترین وجهی بگذرانند.[1]
1.مطلع
عشق(گزیدهای از رهنمودهای حضرت آیت الله العظمی خامنهای به زوجهای جوان)،
ص137.
امام زمان علیه السلام چگونه متولد شدند؟
خلاصه مهمترین روایت در زمینه تولد امام زمان علیه السلام اینچنین است: حکیمه دختر امام محمد تقی علیه السلام نقل می کند که امام حسن عسکری علیه السلام مرا خواست و فرمود: عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خدواند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد .
عرض کردم: مادر این فرزند مبارک کیست؟ فرمود: نرجس، گفتم : فدایت شوم اثری از حاملگی در این بانوی گرامی ندیدم!
فرمود: برای همین می گویم نزد ما باش.وارد خانه شدم سلام کردم بانوی عالی مقام نرجس خاتون آمد کفش از پای من بیرون آورد و گفت :ای بانوی من شب بخیر! گفتم:بانوی من و خاندان ما تویی! گفت:نه، من کجا و این مقام بزرگ؟ گفتم: امشب خدواند پسری به تو عنایت می فرماید، که سرور دو جهان خواهد بود با کمال حجب و حیا نشست.
پس از اقامه نماز افطار کردم و خوابیدم، سحرگاه برای انجام نماز شب برخاستم، بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست.پس از نماز دوباره خوابیدم که پس از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم دیدم نرجس نیز بیدار است ولی هیچگونه علامتی در وی مشهود نیست، ناگهان امام علیه السلام در مکانی که تشریف داشتند با صدای بلند مرا صدا زده فرمودند: عمه: تعجیل مکن که وقت نزدیک است! همینکه صدای مبارک امام حسن عسکری علیه السلام را شنیدم مشغول خواندن سوره سجده و یس شدم. در این موقع نرجس با حال اضطراب از خواب برخاست. من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم : آیا درخود چیزی احساس می کنی؟ گفت : آری.
گفتم : ناراحت مباش و دل قوی دار، این همان مژده است که به تو دادم. اندکی بعد صاحب الامر سلام الله علیه متولد شد آن ماه پاره را دیدم که مواضع هفتگانه سجده را روی زمین گذاشته و ذکر حق می گوید، او را در آغوش گرفتم در حالی که بر خلاف نوزادان دیگر از آلایش ولادت پاک و پاکیزه بود.
شیخ عباس قمی؛ منتهی الامال
آیه شماره 27 از سوره مبارکه فرقان
وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنىِ اتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا
و (به خاطر آور) روزی را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان میگزد و میگوید: «ای کاش با رسول (خدا) راهی برگزیده بودم!
پیامها و نکته ها:
1- عذاب قیامت بسیار سخت است. «یعضّ الظالم على یَدَیه» (مشرك تنها یك انگشت ویا یك دست خود را گاز نمىگیرد، بلكه دو دست خود را گاز مىگیرد)
2 - پشیمانى، دلیل بر اختیار انسان است و اگر كسى مجبور بود، پشیمانى معنا نداشت. «یالیتنى»
3- دوستىهاى نامشروع امروز، فرداى خطرناكى دارد. «یالیتنى» دوست در سرنوشت انسان مؤثّر است.
4- ایمان به تنهایى كافى نیست، همراه بودن با انبیا نیز لازم است. «مع الرسول»
5 - ارتباط با انبیا هر چند اندك باشد، مىتواند راه نجات باشد. «سبیلاً»
آیه شماره 17 از سوره مبارکه عنكبوت
إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَ تَخْلُقُونَ إِفْكا إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا یَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُواْ عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْكُرُواْ لَهُ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
شما غیر از خدا فقط بتهایی (از سنگ و چوب) را میپرستید و دروغی به هم میبافید; آنهایی را که غیر از خدا پرستش میکنید، مالک هیچ رزقی برای شما نیستند; روزی را تنها نزد خدا بطلبید و او را پرستش کنید و شکر او را بجا آورید که بسوی او بازگشت داده میشوید!
پیامها و نکته ها:
1- از انگیزههاى پرستش غیر خدا، رسیدن به نان و نواست. «لایملكون لكم رزقا»
2- در ارشاد و تبلیغ، پس از آنكه باطل بودن فكرى را ثابت كردید، راه حقّ را نشان دهید. «لایملكون لكم رزقا فابتغوا عنداللَّه الرّزق»
3- تا مردم از غیر خدا مأیوس نشوند، به سراغ خدا نمىروند. «لایملكون ... فابتغوا عنداللَّه»
4-عبادت كسى شایسته است كه قدرت دست اوست. «عنداللَّه الرزق و اعبدوه»
5- ضامن اجراى اوامر الهى، قیامت است. «الیه ترجعون»
6- از رازق اصلی باید تشکر کرد. واشکروا له
1- به زبان رفتار
كودك گوش دهید؛ چند دقیقه خود را جای او بگذارید؛ بكوشید هدفش را از بروز چنین
رفتارهایی بفهمید.
2- هر روز، زمانی را در اختیار كودك بگذارید تا از احساساتش
در طول رخدادهای روزانه زندگی برای شما بگوید.
3- بین سخنان كودك نپرید.
4-
با نگاه كردن به كودك و همراهی احساسی با او تمام توجهتان را به حرفهایش نشان
دهید.
5- از پرسشهای متنوع برای افزایش اعتماد بهنفس كودك و به حرف كشیدن او
استفاده كنید. برای مثال «بعدش چی شد؟»
6- با سخنان كودك همدردی كنید. برای
مثال «چه بد! منم جای تو بودم ناراحت میشدم.»
7- برخی از جملههای كودك را
تفسیر و یا تكرار كنید. میتوانید درخواست كنید كه منظورش را بیشتر توضیح
دهد.
8- از تكرار زیاد روشهای بالا در هنگام گوش دادن، بپرهیزید.
9- خود را
از شنیدن حرفهای او خوشحال نشان دهید. برای مثال بگویید «متشكرم كه درباره این
موضوع با من حرف زدی.»[1]
10- به کودکان احترام بگذارید .
11- به کودکان تحکم و اجبار نداشته باشید.
12- فضای امنی برای کودکان درست کنید.
13- زمینه بازی های جذاب را برای کودکان فراهم کنید.
14- کودکان را تحقیر نکنید.
پی نوشت :
1- ماهنامه
خانه خوبان، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، معاونت تربیتی فرهنگی.
نامه ای در
استفتاء حکم در مورد «سیگار»
آیت اللّه مکارم، اى فقیه نیک نام *** اى همه عزّ
و کمال و رفعت و جاه و مقام
«مکتب اسلام» دارد چون تو مردى سرفراز *** فاضل و
عادل به گیتى، حاذق فقه و کلام
متن «تفسیر نمونه» منحصر شد در جهان *** آفرین بر
ذوق و طبع و مرحبا بر آن مرام
********
آنچه اکنون گشته سنگین، حلّ این معضل
بود *** این گِره بگشاى و واکن باب رحمت روى عام
نیک دانى آن چه دارد بهر انسان
ها ضرر *** طبق فتواى فقیهان مصرفش باشد حرام
مصرف «سیگار» دارد بس ضررها را ز
پى *** گر ندارد آن زیانى، پس ضرر باشد کدام؟
این سموم بس کشنده روز و شب بیع و
شرا *** مى شود این جا و آن جا با کمال اهتمام
فرض آن که عایداتش باشد از انجم
فزون *** مى نیارزد آن چه دارد مرگ و بیمارى مدام!
مى نیارزد تا که انسان جان
خود سازد فدا *** عقل سالم کى پسندد این غُل و زنجیر و دام؟
این چنین چیزى که
دارد پاى تا سر شور و شر *** از چه حاضر گشته دولت بهر توزیعش مدام؟
سالیانه
صدهزاران مرده اند از این طریق *** این ستم، گر نیست نقمت، پس چه باید داد
نام
چیست فتواى شما در محو این «امّ الفساد»؟ *** یا چه دستورى نماید منع آن را
تا قیام؟
اى فقیه بافضیلت! رأى خود کن آشکار *** هر که گردد روسیاه و یا که گردد
شادکام!
طول عمرت خواهم از درگاه حَىِّ لایزال *** در سلامت پایدار و در سعادت
مستدام! [1]
********
پاسخ سؤال
مى کنم با نام حق آغاز، اکنون این کلام
*** مى فرستم بر جنابت صد درود و صد سلام!
راست گفتى، مصرف «سیگار» دارد صد ضرر
*** بهر شیطان شد سلاح و بهر دیوان، هست دام!
شعله اى از نار دوزخ، آتشى از قهر
ربّ *** در فسادش شک نکن از مذهب خیرالانام!
آن که دل بندد به این «امّ الخبائث»
در جهان *** از حقیقت دور باشد، در طریقت هست خام!
گر بخواهى همچو «مِىْ» نامش
بنه «امّ الفساد» *** این به شکل «دود» باشد وان یکى «زهرى» به جام
گر بزرگى از
بزرگان جایزش بشمرده است *** بر بنى آدم خطا ممکن بُوَد از خاصّ و عام!
آن چه
گفتم یک اشارت بود در این مسأله *** عاقلان را یک اشارت هست کافى، والسّلام!
[2]
پی نوشت :
1. غلامحسین
توانا از کرمانشاه
2. پاسخ معظّم له به آقاى توانا
آیت الله مکارم شیرازی،
سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص 30.
• اکسیر
جادویی دوستت دارم: همسران موفق آنهایی هستند که در گفتن «دوستت دارم» کوتاهی نمی
کنند.
• صادق باشید: درباره خطاها و اشتباهات خود صادق باشید و آنها را به عهده
بگیرید و به اصطلاح ماستمالی نکنید.
• دخالتهای اطرافیان را محدود کنید: سعی
کنید از همان ابتدا، استقلال خانواده دو نفره تان را به دیگران نشان دهید و به آنها
بفهمانید که هر تصمیمی در این زندگی گرفته شود، حاصل همفکری شما دو نفر است.
•
هدایای کوچک عاشقانه اثرات بلندمدت دارند: دادن هدایای کوچک و ابراز علاقه باعث
بروز اثرات مثبت طولانیمدت میشود.
• فاصله، قلبها را نزدیکتر و مشتاقتر
میکند: برای خود کمی تنهایی فراهم کنید. اگر هر از گاهی زوجین چند ساعت، یک روز یا
چند روز برای خود خلوتی داشته باشند و به بهانه سفر یا هر بهانه دیگری از هم فاصله
داشته باشند، بسیار موثر و مفید است.
• واقعبین باشید: قانون 20-80 را فراموش
نکنید. هیچ کس در دنیا نمیتواند 100 درصد نیازهای شما را برآورده کند. این را
بدانید که هیچ چیز همیشه عالی و بدون نقص نیست. همیشه اختلاف عقاید و مخالفت وجود
دارد.
• قدردان یکدیگر باشید: جوری رفتار نکنید که طرف مقابل فکر کند هر کاری
انجام میدهد از روی وظیفه است بلکه از او قدردانی کنید.
• رابطه زناشویی یک
اتوبان دوطرفه است. درباره خواستهها و نیازهایتان صادق باشید و به خواستهها و
نیازهای همسرتان نیز توجه کنید.
• مهارت کنترل خشم داشته باشید: وقتی عصبانی می
شوید، کمی صبر کنید. بیرون رفته و کمی قدم بزنید، یا روی تخت دراز بکشید. برای مدتی
از همدیگر دور شوید. یک مکث کوتاه به هر دو شما این امکان را می دهد که به جای
ناراحت کردن و رنجاندن همدیگر، عاقلانه درمورد چیزی که موجب ناراحتیتان شده است با
یکدیگر صحبت کنید.[1]
پی نوشت :
سایت تبیان،
بیا تـا مونس هم
یـار هم غمخوار هــم باشیم*** انیس جـــان غـم فــرسوده بیــمار هـــم باشیم
شب
آید شمع هم گردیم و بهر یکدگر سوزیم*** شود چون روز دست و پای هم در کار هــم
باشیم
دوای هـم شفـای هم برای هـم فدای هــم*** دل هــم جــان هم جانان هم
دلـدار هـــم باشیم
به هم یک تن شویم و یکدل و یک رنگ و یک پیشه** سـری در کار
هـم آریم و دوش بــار هـــم باشیم
جـدائی را نبـاشد زهــره تــا در میـان
آیـد**** به هم آریم سـر بـر گرد هــم بـر گار هـــم باشیم
حـیات یکـدگر باشیم و
بهر یکـدگر میریم*** گهی خندان ز هــم گه خسته و افکار هـــم باشیم
به وقت
هـوشیاری عقل کـل گردیم بهر هم*** چـووقـت مستی آیـد سـاغر سـرشار هـــم
باشیـم
شویم از نغمه سازی عندلیب غـم سرای هم*** به رنگ و بـوی یکـدگر شـده
گلـزار هـــم باشیم
بـه جمعیت پنــاه آریــم از بــاد پــریشانی*** اگــر غفـلت
کند آهنـگ مـا هشـیار هــم بـاشیم
برای دیـدهبــانی خواب را بر خویشتن بندیم***
ز بهـر پــاسبـانی دیــــده بیـــدار هــــم باشیم
جمال یکدگر گردیم و عیب یکدگر
پوشیم*** قَبــا و جُبّه و پیـراهـــن و دستـــار هـــم باشیم
غم هم شادی هم دین
هم دنیای هم گردیم*** بلای یکـدگر را چــاره و ناچـــار هــــم باشیـم
بلا گردان
هم گر دیده گرد یکـدگر گردیم*** شده قـربان هـم از جـان و منت دار هــــم
باشیـم
یکی گردیم در گـفتار و در کردار و در رفـتار*** زبان و دست و پا یک کرده
خدمتکار هـــم باشیـم
نمیبینم به جز تو همدمیای «فیض» در عالم ***بیــا دمسـاز
هـــم گنجــینه اسـرار هـــم باشیم
هنگامی كه پیامبر
(صلّی الله علیه و آله) از مكّه به مدینه هجرت كرد، مسلمانان مكّه نیز هجرت كردند،
امّا بعضی مسلمانان با مخالفت همسر و فرزند خود مواجه شدند. آیه نازل شد كه بعضی
همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند، از آنان دوری كنید. بعضی مسلمانان مهاجر
تصمیم گرفتند كه حتی اگر همسر و فرزندشان توبه كردند و هجرت كردند، آنان را
نپذیرند.
آیه در ادامه می فرماید: اگر شما مخالفت های گذشته آنان را نادیده
بگیرید و از آنان درگذرید، برای شما بهتر است و خداوند نیز شما را خواهد بخشید. «
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا
لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ
غَفُورٌ رَّحِیمٌ.» [1]
شان نزول آیه
در روایتى از امام باقر (علیه السلام)
مىخوانیم: كه در مورد آیه 14 سوره تغابن " إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ ... " فرمود:
منظور این است كه وقتى بعضى از مردان مىخواستند هجرت كنند، پسر و همسرش دامن او را
گرفتند و مىگفتند: تو را به خدا سوگند كه هجرت نكن، زیرا اگر بروى ما بعد از تو
بىسرپرست خواهیم شد. بعضى مىپذیرفتند و مىماندند، آیه فوق نازل شد و آنها را از
قبول این گونه پیشنهادها و اطاعت فرزندان و زنان در این زمینهها بر حذر داشت. اما
بعضى دیگر اعتنا نمىكردند و مىرفتند ولى به خانواده خود مىگفتند به خدا اگر با
ما هجرت نكنید و بعدا در (دار الهجرة) مدینه نزد ما آئید ما مطلقا به شما اعتنا
نخواهیم كرد، ولى به آنها دستور داده شد كه هر وقت خانواده آن ها به آن ها پیوستند
گذشته را فراموش كنند و جمله وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ
اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ناظر به همین معنى است.[2
پی نوشت :
1. سوره تغابن،
آیه 14.
2. محسن قرائتی، پرسشهای مهم پاسخهای كوتاه، ج1، ص46.
آیه شماره 4 از سوره مبارکه
عنكبوت
أَمْ
حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّاتِ أَن یَسْبِقُونَا سَاءَ مَا
یَحْكُمُونَ
آیا کسانی که اعمال بد انجام میدهند گمان کردند بر قدرت ما چیره خواهند
شد؟! چه بد داوری میکنند!
نکته ها:
1- ارتكاب گناه و تكرار آن، در بینش انسان تأثیر گذارده و او را
خیالباف مىكند. «ام حسب الّذین یعملون السّیئات»
2- خیال پردازىها را با یاد
مرگ و معاد درمان كنیم. هم مؤمنانى كه در بوتهى آزمایشند و هم خلافكاران بدانند كه
فرصتها تمام شدنى است و مهر و قهر الهى به سراغشان خواهد آمد. «أحسب النّاس أن
یتركوا ... أم حسب الّذین یعملون السّیئات ... من كان یرجوا لقاء اللّه...»
3-
نه مدّعیان ایمان، از امتحان الهى رها مىشوند و نه خلافكاران، از انتقام الهى.
«یسبقونا» (خلافكاران، خیال مىكنند دست خدا به آنان نمىرسد.)
4- باید تفكّرات
و پندارهاى باطل را محكوم كرد. «ساء ما یحكمون»