یونس بن عبدالرحمان ، از شاگردان حضرت رضا علیه
السلام بود، و در آن عصر بحث و بررسى درباره سرنوشت و اراده و مشیت و...،
در میان دانشمندان رواج داشت ، معماى این امور براى یونس ، حل نشده بود، یونس مى
خواست این معما با بیان شیواى امام رضا علیه
السلام حل و روشن گردد، به محضر آن حضرت آمد و درباره امور پیش گفته ، سخن
به میان آورد و توضیح خواست. امام رضا علیه السلام
به او چنین فرمود: اى یونس ! عقیده « قدربه » را نپذیر، زیرا عقیده آنها نه با
گفتار اهل بهشت تطبیق مى كند، و نه با گفتار دورخیان ، و نه با گفتار شیطان ،
مطابقت دارد، زیرا (طبق آیه 43 سوره اعراف ) بهشتیان در بهشت گویند: الحمد لله
الذى هدانا لهذا و ماكنا لنهتدى لولا ان هدانا الله.
دوزخیان (طبق آیه 106 مؤ منون ) در دوزخ مى گویند:
« ربنا غلبت علینا شقوتنا و كنا قوما ضالین »
و ابلیس (طبق آیه 39 حجر) گفت :
« رب بما اغویتنى »
بنابراین این هر سه گروه ، نیكى و بدى را به خدا نسبت مى دهند، ولى قدریه به
خودشان بر مى گردانند.
یونس گفت: سوگند به خدا،
من گفتار آنها (قدریه ) را قبول ندارم ، بلكه عقیده ام این است كه : چیزى پدید
نیاید مگر آنچه را خدا بخواهد و اراده و مقدر و حكم نماید.
امام رضا علیه السلام : اى یونس ! این گونه
نیست ... (بلكه خواست خدا این است كه انسان نیز در كارهایش مختار باشد) آیا مى
دانى مشیت یعنى چه ؟
مشیت و خواست خدا، یاد نخستین (لوح محفوظ) است ، آیا مى دانى « اراده » چیست ؟
اراده ، تصمیم بر آنچه مى خواهد، مى باشد آیا مى دانى « قدر» یعنى چه ؟ قدر، همان
اندازه گیرى و مرزبندى است ، مانند مدت عمر زندگى ، و هنگام مرگ ، سپس فرمود:
منظور از حكم (قضاء) محكم ساختن و عینیت بخشیدن است .
یونس كه از بیانات روشن امام رضا علیه السلام قانع و خشنود و شیفته آن حضرت شده بود اجازه
طلبید كه سر مقدس امام علیه السلام را ببوسد، و در این حال عرض كرد:گره مطلب مشكل
را بروى من گشودى كه من از آن ناآگاه بودم .
کافی حدیث 4، ص 157، 158، ج 1.